امروز دختر ۲ ساعت گذاشتم پیش باباش رفتم ارایشگاه موهامو رنگ کنم. شیرم براش گذاشته بودم تو شیشه. وقتی اومدم قیافه باباشو باید میدیدین دود از کله اش بلند میشد و به شدت کلافه و عصبی بود. من که میرفتم دلسا خواب بود ولی خب بیدار شده بود کلی جیغ و گریه و در عین گرسنگی شیشه رو پس میزده. لباسشم کثیف کرده بود باباش اومده عوضش شده در حین عوض کردن جیش کرده بود 

یعنی دخترم سنگ تموم گذاشته بود واسه بابایی. من که رسیدم یهو آروم شد لباساشو تنش کردم یه کم چرخوندمش آروم شد باباش که رفت سرکار شیر خورد و خوابید هنوزم خوابه‌ حالا اینا به کنار ۱ ماه دیگه از مرخصی من مونده چیکارش کنیم این خانوم که فقط پیش مامانش ارومه


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها